میم تنها
میم تنها

میم تنها

میم کتابخوان (10)

امروز شروع کردم به خوندن رمان بانوی قصه از beste  که تا اینجا فهمیدم ماجرای یک دختر تنهاست که تو کار نمایش و تاتر فعالیت میکنه. دو تا خواهر زاده داره و خواهرش که فوت شده و پدربزرگ بچه ها اجازه نمیده بچه ها پیش این دختر باشند.

از این نویسنده دو تا کار دیگه خوندم به نامهای زیتون و به سبزی دستهای تو.

خلاصه ای که نویسنده برای زیتون گذاشته اینه:

*باده داستان من دختر سر سختیه..عاقل..تحصیل کرده و دنیا دیده است..رفتارهاش بر اساس سنش و موقعیت اجتماعیشه...داستان زندگیش با یه گذاشتن و رفتن شروع می شه با یه تصمیم بزرگ..اون مبارزه کرده برای بودن..برای نفس کشیدن برای زن بودن... برای آجر به آجر زندگی که داره زحمت کشیده..مبارزه کرده و در کنار این مبارزه هیچ وقت از خودش نگذشته... (دختر قصه تو دنیای مد فعالیت داره و یه مانکنه)

*به سبزی دستهای تو به گفته نویسنده داستانی در مورد دوتا ادم که دنیاشون باهم خیلی متفاوته....یکی از دیاره حقیقت های تلخ......یکی از دیار شعر و رنگ و نور... هیچ چیز تصادفی نیست و حضور هر کس در کتار ما یا ورودش به دنیای ما نشانه ایست برای رسیدن به بلوغ و رفع کردن اشتباهات و کسب تجربه... و اینکه گاهی صدای بعضی ادمها یاد اوره یه حجمینه سبزه... (بیشتر ماجرایی که اتفاق میوفته پلیسی هست)

من هر دو کتاب رو خوندم و خیلی زیاد دوست داشتم. تا اینجا از اثر سوم نویسنده هم خوشم اومده. لینک صفحه نویسنده رو میذارم.

http://www.forum.98ia.com/member214759.html

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد