میم تنها
میم تنها

میم تنها

میم شاغل

اولین کار درآمدزایی که به عنوان شغل انجام دادم و پولش خیلی بهم میچسبید موقع دبیرستان بود و البته کار خیلی ساده ای بود... پدر من تو کار طراحی لباسه و اون موقع یه سری از لباسایی که تولید میکردن نیاز به دوخت نگین داشت... هر لباس در مجموع شاید ده تا دونه نگین میخواست که فقط باید روی لباس نصب میشد با دو سه تا دونه کوک معمولی... پول زیادی نبود شاید حتی کمتر از هفتگی که پدرم بهم میداد اما اون درآمد به شدت برام خاص و با ارزش بود و کلی بهم میچسبید و البته برای خرج کردنش هم خیلی دقت میکردم...

چند سال بعد تو سرشماری نفوس و مسکن هم همکاری کردم و این شد یه کار نسبتا حرفه ای تو رزومه من... کار سختی بود و منی که زندگیم تو رفاه و بخور و بخواب بود و ساعت شش صبحو ندیده بودم از بعد از دوران مدرسه، مجبور بودم صبح زود از خونه بزنم بیرون... تجربه خوبی بود از جهت شناخت آدما و دنیای بیرون خونه...

مثلا یادمه خانمی که مسئوله ما بود مارو تشویق میکرد به اعتراض نسبت به حقوق و مزایایی که قرار بود بهمون بدن و وقتی موقع عمل شد خودشو کشید کنار و منم چون نمیخواستم از حقم بگذرم بده شدم... یا اینکه چون تمام مدت بیرون بودیم دسترسی به سرویس بهداشتی نداشتیم... یا اینکه خیلی شانس میاوردیم غذای گرم بهمون میدادن و میتونستیم بخوریم... یا حتی برخورد افرادی که به در خونه هاشون میرفتیم تا فرم پر کنیم هم متفاوت بود و هر کدوم یه درس بزرگ برای آدم بی تجربه ای مثل من...

اولین کار اداری من تو یه دفتر نیمه دولتی توی یکی از دانشگاه ها بود... دوسش داشتم اما ...

ادامه دارد...