میم تنها
میم تنها

میم تنها

طوطی پر ادای میم

طوطی میم که یادتونه... نینا کلا به دونه ها علاقه زیادی داره... مثلا اگه بادمجان یا فلفل دلمه ای ببینه تا موقعی که تموم بشن جیغ جیغ میکنه که بهش بدیم و فقط هم قسمت دونه دارشو میخواد... اگه قسمتای دیگه رو بهش بدیم میندازه زمین و دوباره روز از نو روزی از نو... جیغ جیغ...

تخمه و پسته باید مغز بشه و بعد بهش بدیم... بر اساس میلش ممکنه که مغز ایناهارو خام دوست داشته باشه یا بو داده... یه موقع هایی اگه تخمه خام بریزیم تو ظرفش بهش نگاه هم نمیکنه... تخمه هندوانه رو خیلی دوست داره... البته وقتی تازه هست...

یه چیز دیگه بگم... کنجد روی نون رو خیلی خیلی دوست داره... نمیدونم از کجا تشخیص میده که روی نون ها کنجد داره و از کجا میفهمه که دقیقا کجا قرار دارن؟؟؟ اگه نون بربری کنجدی بیاد سر سفره تا تیکه آخر مدام سر و صدا میکنه و باید بهش بدیم... هیچ جایگزینی هم قبول نمیکنه... بعد تیکه نون که بهش میدیم میدونه کجاهارو باید نوک بزنه که روش کنجده...

الان فصل پر ریزی نیناست... پرای اصلیش ریخته و داره پرای جدید درمیاره...  رنگ پراش روشن تره اما دوباره تا پر ریزی بعدیش تیره میشن...

گفته بودم آب بازی دوست داره؟؟؟ یه ظرف آب داره توی قفسش... خوشش میاد آب اونو به خودش بپاشه و آب بازی کنه... یه اسپری هم داره که گاهی با اون هم بهش آب میپاشیم...

طوطی پر ادای میم

*در مورد طوطیم بهتون گفته بودم... تا دو سه ماه قبل ما فکر میکردیم که ماده است و اسمش هم نینا بود... چند ماه قبل تو نت میگشتم که گذرم به یه وبلاگی خورد که با توجه به داده های اون ما فهمیدیم که نخیر ایشون آقا تشریف دارن... حالا هنوز میم و پدر جان همچنان استوار رو این عقیده هستیم که ماده است و مادر خانوم و خواهر میم اسمشو گذاشتن کامبیز خان و میگن تو خودت گفتی مطلب خوندی که میگه نره... خواهرم این عکسو با اسم آقا کامبیز تو کامی سیو کرده...

*نینا خانوم ما شبا تا چای نخوره نمیخوابه... خواهرم قبل از خواب بهش چای و قند میده و نینا هم اگه بهش ندیدم جیغ و داد راه میندازه...

*نینا میونش با غریبه ها اصلا خوب نیست... مخصوصا بچه های کوچیک که تو خونه باشن بی تابی میکنه... غذا خوردنش هم مثل ما آدما بستگی به میل و هوس داره... مثلا یه موقع هویج دوست داره یه موقع دوست نداره... اگه موقع غذای خانواده بهش توجه نکنیم و فراموش بشه کلی جیغ جیغ میکنه که آهای منو یادتون رفته...

.

.

طوطی پر ادای میم

*یکی از خاطرات بامزه طوطی من که اسمشم نیناست بر میگرده به سالهای اولی که اومده بود خونمون... ما یه پازل هزار تکه داشتیم که روی زمین پهن شده بود داشتیم میچیدیمش... نینا اون موقع تو خونه آزاد بود و معمولا دور و بر ما میگشت... تا حواسمون نبود یکی از تکه های کوچیک پازلو به نوکش میگرفت و فرار میکرد... حالا باید دنبالش میدویدی تا بتونی ازش پس بگیری... این کار تبدیل شده بود به یه جور بازی بین ما و نینا... برادرم رفته بود یه پازل بچه گونه براش خریده بود اما نینا فقط اون پازلی رو میخواست که ما داشتیم میچیدیم و اصلا سراغ پازل خودش نمیرفت و دوسش نداشت...

*همون موقع ها وقتی که بیرون بود میومد مینشست روی سر من و هیچ کس جرات نزدیک شدن به منو نداشت... یه جورای مثل بادیگارد از من دفاع و مراقببت میکرد... وقتی به شوخی میخواستن منو بزنن یا نزدیکم بشن از من دفاع میکرد و یه جیغایی میکشید بیا و ببین... میپرید بهشون و گازشون میگرفت که چرا به میم نزدیک شدید یا اذیتش میکنید...

*راستی صبحا برای صبحونه و بعضی وقتا شبا حتما باید چای شیرین بخوره... اگه ببینه ما داریم میخوریم و بهش نمیدیدم جیغ جیغ میکنه... فرنی هم خیلی دوست داره...

طوطی پر ادای میم

نزدیک محل کار پدرم یه فضای سبز هست که برای رسیدن به کارگاه و دفتر پدرم از داخل این فضای سبز عبور میکنن... حدودا ده سال پیش عموی وسطی من داشته از داخل بلوار عبور میکرده که میبینه روی درخت یه طوطی نشسته... فوری عمو کوچیکه رو خبر میکنه که بیاد طوطی رو بگیره اگه میتونه... عمو کوچیکه میره طوطیه رو میگیره و اینو زیر کتش قایم میکنن و میرن کارگاه... پدرم میبینه اینا اومدن تو و مشکوک میزنن... خلاصه متوجه میشه اینا چیکار کردن... طوطی رو گذاشته بودن تو یه کارتن و بابا آوردنش خونه... چون خونه ما ویلاییه و منزل عموها آپارتمانی قرار شد که ما چند روز نگهش داریم تو حیاط تا عمو کوچیکه قفس و اینا تهیه بکنه و این طوطیه رو ببره برای پسر کوچولوش که اون موقع فکر کنم چهار سالش بود... خلاصه که از اون موقع ده سالی گذشته و همچنان قراره بیان دنبالش... اون اوایل اصلا سر و صدا نداشت و روز اول که هیچی نمیخورد... کم کم با دست بهش غذا دادیم... چیزایی مثل انگور و سیب و تخمه... و باهامون دوست شد... حالا طوری شده که اگه موقع شام و نهار غذای سفره بهش ندیم خونه رو میذاره رو سرش... خامه خیلی دوست داره و همینطور کره شکر زده... سیب زمینی سرخ کرده میخوره و نوشابه و دیگه بگم براتون چای شیرین... حمام خیلی دوست داره و هر موقع که خواهرم بخواد خونه جارو بزنه فوری میره تو ظرف آبش آب بازی میکنه... خونش که کثیف باشه میره کف قفسشو آشغالارو جمع میکنه یه طرف... آهان دونه بادمجون و فلفل دلمه ای هم دوست داره... چیزای بامزه زیاده در موردش برای اینکه این پست طولانی و حوصله سر بر نشه تو یه پست دیگه تعریف میکنم...

طوطی پر ادای میم

من یه طوطی دارم که دقیقا شکل همین عکسیه که گذاشتم... این طوطی برای خودش داستان داره که اگه شد شب حتما میگم...

.

.

.