* این چند روز خواهرم مشغول کارای پایان نامه دوره لیسانسشه و کامی رو به هیچ کس نمیده... الان هم به زور از دستش درآوردمش تا یه سری به نت بزنم... شدم عین این آدمای معتاد... این چند روز انگاری که یه چیزی گم کرده بودم... حالا اگه خدا بخواد داره کاراش تموم میشه و میتونم دوباره به شغل شریف علافی تو نت مشغول بشم
راستش خیلی هم آدم بیکاری نیستم اما به طور مداوم کامی روشنه و مدام چک میکنمش...
* به محض اینکه بتونم و کامی رو از چنگ خواهرم نجات بدم کلی مطلب دارم برای اینکه اینجا بنویسم... برمیگردم...
روز مادر و روز زن مبارک... این گل هم تقدیم به همه بانوان نازنین و دوست داشتنی ایران زمین...
.
.