میم کتابخوان این بار میخواد آثار مهسا زهیری رو معرفی بکنه... من شخصا سبک نوشتاری این نویسنده جوانو دوست دارم... بیهوده داستان رو کش نمیده... موضوعات در مورد زندگی یه دختر که معمولا با خانواده دچار مشکل شده و اونو ترک کرده و حالا باید به دلایلی با خانواده روبرو بشه...معمولا گره یا گره هایی در ابتدای اثر مطرح میشه که به تدریج در طول داستان حل میشن...
قبل از شروع... تنها نیستیم... فصل بادبادک ها... ستاره پنهان... هیچوقت دیر نیست...
*اینجا داره بارون میاد و بچه های همسایه پشتی تو حیاط زیر بارون دارن میدون و جیغ جیغ میکنن و هوووووو میکشن... خوش به حالشون... چه عالمی داره بچگی... با یه بارونه بهاری هم خوش میشن و خوشی شونو با صدای بلند فریاد میکنن و به همه میفهمونن...
*هوای دم غروب این چند روز آخر اردیبهشت واقعا بهشتیه... امروزم که دیگه آسمون سنگ تموم گذاشته و داره رحمت الهی رو روی سرمون میریزه...