ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
* چند شب پیش موقع افطار مامان و بابا برا دعا میکردن که سفید بخت بشی و خونه خودت و از این حرفا... داشتم چایی میریختم ببرم سر سفره افطار که خواهرم اومد بالا... منم خواستم مثلا متفاوت بهش بگم قبول باشه روزه... یهو برگشتم میگم قبلت... یعنی آب شدم... زود اومدم سوتی خودمو درست کنم به روم نیاوردم و گفتم تقبل ال... و دیگه به روی خودم نیاوردم...
* هفته گذشته رفته بودم سمت ولیعصر برای کاری... یه کتاب فروشی بزرگ بر میدون هست اگه اشتباه نکم نسل نو اندیش... رفتم توش و از خجالت خودم دراومدم و چند تا رمان گرفتم... خیلی بیشتر دلم میخواست خرید بکنم اما سنگین میشد و خونه آوردنش سخت... حالا برنامه دارم برای دفعه آینده...
* آلمانم که قهرمان شد... خیلی خوشحال شدم... نمیدونم چرا اما همین جوری دلم میخواست آلمان قهرمان بشه... مدیونید فکر کنید این حرفم پیرو همون برنامه مسابقه پیامکی که گفته بودم همه خانواده رو بسیج کردم به شرکت توی اون... خلاصه دیگه نتیجه اشتباه بوده اما تیم برنده رو درست حدس زده بودم...
* چشم رو هم گذاشتیم ماه رمضان از نیمه گذشت... انگار که همین دیروز بود که داشتیم آماده میشدیم برای ورود به ماه رمضان... چقدر زمان زود میگذره... به حد یه پلک زدن...
* راستی رمان «پنجمین فصل سال» از رهایش رو آخر هفته گذشته خوندم... خوب بود، بعدا یه خلاصه مینویسم اگه حوصلم شد...
سیلام


کم پیدایی مریم عزیز
مریم چایی میریزه و می بره سر سفره
هووم
خب شما دختر شوخی هستی و اصلا هم سوتی نبوده
رمان هم میخونی
سریالشو نخواستن این رمانه , من سریالشو نیگاه کنم
سلام شاه پسر... اوقات و احوالات بخیر




زیاد... تنها تفریح دلبخواه منه
نه نساختن... سفارششو میدیم برای امین خان بسازن
شاد باشی
سلام بانووووووووووووو
سلام
امیدوارم همه چیز همینطور رو به سامان باشه .
ممنونم از این پست همینجوری دلنشین .
سلام
همچنین برای شما