میم تنها
میم تنها

میم تنها

همین جوری نوشت های میم (94)

یکی از هم دوره ای های خواهرم قراره آخر هفته مشرف بشه مکه... برای یک ماه هم اونجا میمونه... ما رسم داریم توی خانواده که برای مسافر تو راهی هدیه میدیم... یه چیزایی مثل شکلات و پسته و آجیل و از این جور چیزا... دیروز خواهر خانوم بنده هم ازم خواست اگه میتونم براش یه کیک کوچیک درست کنم تا برای این دوستش ببره... چون ایام امتحاناته خیلی وقت نداره بره بیرون و با دوستاش قرار گذاشته بودن این کیکو بدن بهش و وقتی برگشت یه هدیه مناسب براش تهیه کنن... خلاصه که امروز کیک رو بهش داده بودن و خودشونم همونجا چای گرفته بودن و تو راهی مسافرو نوش جان کرده بودن... اومده خونه میگه دوستم خیلی تشکر کرد و همه میگفتن خوشمزه بوده... منو میگی دهنم از اینجا تا کجا باز موند... بهش میگم مگه قرار نبود تو راهیش باشه مثلا، بعد خودتون خوردیدش؟؟؟؟؟ تازه چایی هم گرفتن که خود مسافر میخواسته بره بخره دیگه خواهرم خودش خریده... عجبا...

*دستور کیک رو توی یه سایت خونده بودم اما من خیلی تغییرش دادم تا چیزی بشه که خودم دوست داشته باشم... هر موقع حوصلم شد میذارمش اینجا...

*بعدا نوشت: الان که دارم فکر میکنم میبینم خواهرم و دوستاش از قبل بدون اینکه من بدونم برنامه ریزی کردن که من کیک درست میکنم و چقدر مطمئن بودن که من این کارو حتما انجام میدم

نظرات 1 + ارسال نظر
مرموز چهارشنبه 4 تیر 1393 ساعت 23:50

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد