داداشم وقتی کوچولو بود براش یه جوجه خرید مامانم ، دیدی که بچه های کوجولو چه قدرتی دارن!! اینم جوجه رو گرفت تو دست راستش و با همون دستای تپلوش جوجه بدبختو فشار داد!! ما هم هر کاری کردیم که دستشو باز کنیم نشد ... جوجه بدبخت له شد مرد!
یاد دو تا خاطره افتادم در مورد جوجه مینویسم... آخی طفلی جوجو ... حتما داداشی کلی هم ذوق کرده از کارش
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
میدونی این عکسا رو می بینم یاد چی می افتم؟؟
داداشم وقتی کوچولو بود براش یه جوجه خرید مامانم ، دیدی که بچه های کوجولو چه قدرتی دارن!! اینم جوجه رو گرفت تو دست راستش و با همون دستای تپلوش جوجه بدبختو فشار داد!! ما هم هر کاری کردیم که دستشو باز کنیم نشد ... جوجه بدبخت له شد مرد!
یاد دو تا خاطره افتادم در مورد جوجه مینویسم...
آخی طفلی جوجو ... حتما داداشی کلی هم ذوق کرده از کارش