همین جوری نوشت های میم (85)

بازم موضوع دزدی از جناب غربتی  ...

تبلیغات تلویزیونی چیز خیلی عجیبیه... مادر من یه هفته است که مدام روی یه کانال تمرکز میکنه که یه تیلیغ خاصی رو که یه بار دیده ببینه و اطلاعات فروشه اونو برداره تا بتونه بخره... بعد این محصول که انقده مادره منو شیفته خودش کرده چیه؟؟؟؟ یه ست سیخ کباب...

هر وقت میرم بیرون و یا مامان تنها توی خونه است و کسی پیشش نیست معمولا بلا استثنا میای میبینی که زده روی کانال تبلیغ و ماهارو هم که میبینه کلی از اجناس تعریف میکنه... میم ببین چه ست قابلمه خوشگلیه... میم این لوازم ورزشی که نشون میده چقد خوب به نظر میاد بخریمش...

جالب اینه که پدرم هم گاهی با مادر همراهی مکنه... میای میبینی دو تایی نشستن دارن کانالای تبلیغ میبینن...

خوب این فقط توی خونه ما نیست... عمه خانوم هم اجناسی که توی تبلیغات تلویزیونی میبینن تهیه میکنن (اکثر اوقات) و تازه از اون برای عروس خانومشون هم تعریف میکنن و برای عروس هم میخرن... مهم نیست که خیلی به کار میاد یا کیفیت خوبی داره یا نه... فقط چون خوششون میاد و موقع دیدن به نظر خوب میرسه کافیه برای خریدنش... مخصوصا که خرید تلفنی انجام میشه و نیاز نیست توی خیابون و مغازه چرخ بزنی تا یه چیزی رو پیدا بکنی...

این تازه تاثیر تبلیغات روی بزرگسالان هست ببینید روی بچه ها چه اثری میتونه داشته باشه...

گاهی این تبلیغات به قدری جذاب و کاربردی به نظر میاد که امثال منی که ادعای اینو داریم که ذهنمون و وقتمون رو درگیر این چیزا نمیکنیم هم وادار به فکر کردن بهشون میشیم حتی اگه نخریمشون...

یکی از کانال های فارسی کلیپ بسیار جالبی در مورد تبلیغ و آثار اون تهیه کرده که دقیقا همون چیزیه که در مورد تبلیغ تلویزیونی میشه گفت...