میم تنها
میم تنها

میم تنها

همین جوری نوشت های میم (83)

جناب غربتی توی وبلاگشون پستی ( این ) در مورد گربه ها گذاشتن... این موضوع باعث شد موضوع دزدی کنم و این مطلبو بنویسم...

 

*کارگاه و دفتر کار پدرم یه سوله هم کفه و دفتر با یه دیوار و درب جداگانه به حیاط از کارگاه جدا میشه... این چند وقت بابا مهمون ناخونده ای داره که حسابی کلافه اش کرده... کلا هیچ روزنه غیر از یه سوراخ خیلی کوچیک کنار دستگیره در ورودی کارگاه برای عبور وجود نداره... این سوراخ هم به قدری کوچیکه که خیلی بعیده که چیزی مثل یه گربه ازش رد بشه... حالا این خانوم گربه نه تنها که از این سوراخ رد شده بلکه توی دفتر بابا صاحب پنج تا بچه هم شده... بچه هاش هم به گفته پدرم خوشگلن... بابا تعریف میکنن یهو میبینم گربه هه یواشکی از کنار دیوار و زیر میز داره رد میشه که مثلا چون از بابا میترسه نمیخواد که متوجه عبورش بشه... خیلی هم رو داره هر چی بچه هاشو میذارن تو حیاط که بیاد ببره باز دوباره تو کارگاه و دفتر پیدا میکننشون... مامان گربه غیبش میزنه و میره میگرده و میچرخه و دوباره بعد چند وقت برمیگرده و میاد سراغ بچه هاش... دو تا از بچه گربه هارو گذاشتن تو فضای سبز نزدیک دفتر اما هنوز سه تاشون هستن...

*چند سال قبل هم یه پیشی تو حیاط خونمون بود که از بچگی توی حیاط میچرخید... اسمشو خانواده گذاشته بودن مموش... خیلی به ما وابسته بود... چون میومد توی خونه چند بار بردنش یه مسافت دور توی فضای سبز رهاش کردن اما دوباره نمیدونم چطوری خونه رو پیدا میکرد و برمیگشت... دیگه طوری شد که بی خیالش شدیم و گذاشتیم بمونه... خواهرم دیوونه گربه است... یهو میدیدم گوشت و سوسیس و مرغ توی فریزر غیب شده و بعد میفهمیدیم که خواهرم داده به مموش و صداشو در نیاورده... البته مادرم هم دست کمی از خواهرم نداشت... مموش از من میترسید نه اینکه دعواش کنم یا آزارش بدم اما نمیدونم چطور حس میکرد نباید خیلی نزدیکم بشه... بعد وقتی میومد نزدیک خونه و مادرم میگفت مموش الان میم میاد همونجا تو جاش استپ میکرد و یا برمیگشت حیاط... شبا میومد پشت در حال میخوابید تا صبح مامان یه چیزی روش میکشید سرما نخوره... کلا چیز خاصی بود...

نظرات 1 + ارسال نظر
مرموز سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 17:06 http://marmuz.blogsky.com

خوش به حال مموش اسم بامزه ایه

من یه خاطره بد دارم از گربه ... شاید تو وبلاگم بنویسم

من از پیشی بدم نمیاد اما خوشمم نمیاد ولی خواهرم برای گربه زشتا هم کلی ذوق میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد