همین جوری نوشت های میم (60)

*رمان به رسم رقص کولی ها رو تازه شروع کردم به خوندن... تا اینجا که ازش خوشم اومده... بعدا در مورد نویسنده و آثارش اینجا یه چیزایی مینویسم اگه شد...

*آخرین روز تعطیلاتم رسید... وقتی تعطیلات طولانی میشه مدام لحظه شماری میکنم برای تموم شدنش و بی قرار میشم... مثل اینکه یه کار خاصی میخوام انجام بدم و تو تعطیلات نمیشه... اما همین که به آخر میرسه یه جورایی دلتنگش میشم... امیدوارم فردا برای همه یه شروع تازه همراه با شادی و نشاط و سلامتی به سوی موفقیت باشه...

نظرات 2 + ارسال نظر
پسرک جمعه 15 فروردین 1393 ساعت 18:00

زبان منم خوب نیست ولی خب علاقه دارم
ممنون بابت لینک
من بیشتر از خوندن دوست دارم بنویسم
کلا با داستانهای عاشقانه رابطم خوبه
ممنون
منم امیدوارم فردا شروع یه سال کاری خوب باشه

خیلی خوشحالم میکنید اگه اجازه بدید نوشته هاتونو بخونم
عالیه که بتونی با یه نویسنده هم صحبت باشی (شما یه آیکون به معنی سورپرایز تصور کنید که تو لیست نبود)
***
واوووووووووووووووووووووو فوق العاده بود، با وجودی که من خیلی متن ادبی نمیخونم اما این یه چیز دیگه بود، واقعا قابل تحسینه، یه دنیا ممنون که قابل دونستید و اجازه دادید بخونمش و در لذت بردن از قلمتون با شما شریک باشم، مرسی مرسی صداتون هم بسیار گرم و گیرا بود

پسرک جمعه 15 فروردین 1393 ساعت 17:18

سلام
منم همین حس رو دارم در مورد تعطیلات
قبل از اومدنش منتظرشیم
وقتی میاد کاری نمیکنیم
و وقتی تموم میشه دلمون میگیره
منم فردا باید برم سر کار

اون رمان هم اسم جالبی داره
باید جالب باشه
یه ترانه دارم به اسم دختر کولی
خیلی قدیمیه
تنها کولی زندگی من همین ترانس

دیدین فارسی هم بلدم حرف بزنم

سلام، این طوری بهتر شد چون خیلی دوست داشتم به انگلیسی پاسخ بدم اما من انگلیسیم برای این کار اصلا خوب نیست
نویسنده رمانو از روی یه شعر نوشته، تقریبا تا نیمه خوندمش و به دلم نشسته... نویسنده قلم خوبی داره من که تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
راستی امیدوارم فردا شروع خوبی باشه براتون
لینکشو براتون میذارم شاید دوست داشتین بخونین
http://www.forum.98ia.com/t1093287.html

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد