همینجوری نوشت های میم (43)

*بارون بارونه زمینا تر میشه... اینجا هوا گرفته و ابریه و گاهی یه نمه بارون هم میزنه و یه عطر دوست داشتنی میپیچه تو اتاق ... دل آدم برای عطر بارون و خاک بارون خورده ضعف میره تو این هوا... بعد یهو گنجشکا با هم دعواشون میشه و غوغا میکنن و جیغ میکشن... احتمالا سر اینکه کی با کدوم بره بارون گردی حرفشون میشه که جیغ و داد راه میندازن

*دلم آش رشته میخواد... یه کاسه پر از کشک و پیاز داغ... خوب الان امکانش نیست اما دارم برنامه میریزم برای شب چهارشنبه سوری اگه مهمون داشتیم بپزم... دور هم خوردنش مزش بیشتره... نمیدونم چرا اما فقط آش رشته های خودمون بهم میچسبه و مزه آشای دیگه رو خیلی دوست ندارم...

.

.

.

.

.

.

نظرات 1 + ارسال نظر
امین چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 13:30 http://OVER.BLOGSKY.COM

سلام اینجا هم داره بارون میاد از دیروز تا حالا
خوبه دیگه بهونه ای شد که دیگه کلاس نرم تعطیل شدیم تا بعد از عید

سلام، چقدر این در رفتن از کلاسا خوشمزه است، از تعطیلات رسمی بیشتر به آدم میچسبه، تعطیلات خوش بگذره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد