همین جوری نوشت های میم (38)

میم خسته... میم کوفته... از یکشنبه تا همین یک ساعت پیش مشغول آشپزخونه تکونی بودم و هنوز هم تموم نشده کاراش... نمیدونم من خیلی وسواسی و کند دارم کار میکنم یا برای بقیه خانواده ها هم همین طوریه... دیگه امروز حتی تقلبم نکردمو از زیر کار درنرفتم برای استراحت اما دیگه آخراش اصلا انرژی نداشتم... تازه بعدش به فکر شام افتادم... میشد با یه چیز حاضری سر و تهشو هم آورد اما اصلا فست فود دوست ندارم و آخرش به املت رضایت دادم... بی حرف پیش احتمالا فردا موکتارو میارن ولی هنوز کارای داخل سالن و ... مونده و تازه خیلی هنر به خرج بدم فردا بتونم آشپزخونه رو کاراشو تموم کنم به امید خدا...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد