میم تنها
میم تنها

میم تنها

همین جوری نوشت های میم (2)

چرا بعضی از ادما این قدر متوقع هستند؟؟؟؟؟؟؟

یه کاری که ازت خواستنو ازسر لطف و علاقه انجام میدی و تمام تلاشتو میکنی که خوب باشه، حالا یه گوشه از کار هم به دلیل ناآشنایی با کار از زیر دستت در میره و فراموش میشه یا اوجوری که طرفت خواسته در نمیاد...

واقعا حق داره طرفت با بدخلقی و قیافه باهات حرف بزنه؟؟؟؟؟؟؟ یعنی اون همه کار درستی که انجام شده رو نمیبینه و فقط همون یه ذره مشکل به چشمش میاد، من که وظیفه ای نداشتم فقط از روی حسن نیت قبول کردم تو وقت ازاد یه کمکی بکنم...

واقعا دلم گرفت... چرا ما ادما این همه خودبین و خودخواه میشیم و یه ذره خودمونو جای طرف مقابلمون نمیذاریم تا ببینیم با این رفتار چه حجمی از حس بد و دلشکستگی به قلب طرفمون سرازیر میشه؟؟؟؟؟؟؟

همین جوری نوشت های میم (1)

من خیلی وبلاگ نمیخونم اما اخیرا یه چند تایی رو توشون سرک کشیدم و فکر کردم منم یه وبلاگ برای خودمو و حرفام داشته باشم. کلا انشا نویسیم تو مدرسه افتضاح بود و قلمم به درد خودم میخوره. اگه یه موضوع جدی بود شاید میتونستم در موردش بنویسم اما موضوعات احساسی و رمانتیک چیزی نبود و نیست که نوشتن در موردشون از عهده من بر بیاد.

حالا که برای دل خودم یه وب درست کردم میبینم اصلا نوشتنم نمیاد. کلی حرف تو دلم و مغزم هست اما نمیدونم چرا نوشتنشون انقدر سخته. نه اینکه حرفا حرفای نگفتنی باشه، من حرفم نمیاد چون کلا شخصیتم درونگراست و تو دنیای واقعی هم دوستان زیادی ندارم، یعنی اصلا دوست صمیمی ندارم که بخوام باهاش درد و دل بکنم، یعنی به خاطر نوع شخصیتم و خصوصیات اخلاقی اگه دوست صمیمی و جون جونی مثل بعضیا داشتم هم نمیتونستم باهاش درد و دل کنم. چه برسه به دنیای مجازی...

بماند...

چند روزی هست که دلم به شدت گرفته و چشمام بی دلیل هی پر و خالی میشه... نه اینکه زندگی همیشه به روم لبخند زده باشه اما سعی میکنم غما و سختیاشو هم با شادیا و خوشیاش کم رنگ و قابل تحمل بکنم... کاش زودتر از این حال بیرون بیام...

دنیای من خلاصه میشه تو رمانا و رویاهام... اما این روزا نه رویایی دارم که بهش فکر بکنم و نه رمانی که خوندنش بهم آرامش میده... هر چی سعی میکنم خودمو به کار مشغول کنم و برای خودم سرگرمی و مشغولیت ایجاد بکنم اما نمیدونم چرا باز آخرش به همون دل گرفته و چشمای اشکی میرسم...

خدایا کمکم کن از پسش بربیام و خودمو د وباره پیدا کنم... خدایا